محل تبلیغات شما
گریه میکردم، زار میزدم، سکوت کرده بودم و فقط صدای نفس نفس زدنم و گاهی هق هق ام به گوشش میرسید، حتی چند باری انقدر گریه ام شدید شد که قطع کردم ولی هر بار دوباره تماس میگرفت، عزیز دلم ولی با وجود سکوت ممتد من از پشت خط یک ریز حرف میزد و وقتی ازم سوالی میپرسید و جوابی نمیشنید، صداشو نازک میکرد و بجای من جواب میداد، انقدر ادامه داد و ادامه داد که صدای هق هق گریه هام به هق هق خنده تبدیل شد، بنظرم مرد زندگی یعنی همین.
***
دارم سعی میکنم قوی باشم و بهش روحیه بدم، دارم رو خودم کار میکنم که بگم حدس همه اشتباهه و روز یکشنبه معجزه ای در راهه،  گمون نکنم حتی خود خدا هم دلش بیاد با دل ما اینکارو کنه، گمون نکنم.
***
خیلی حرفها بود که دوست داشتم بهش بگم این چند روزه، ولی نتونستم، خواستم غرور و مردونگیش مثل همیشه باقی بمونه، خواستم حرف حرف خودش باشه که همیشه گفته من برای تو تمام زندگیم که هیچ، جونمم میدم، که همین چند روز قبل از این ماجرا که دلخور بودم و در جواب حرفش که گفت تو بری من از عشقت میمیرم گفتم تا حالا هیچ کس ا ز عشق نمرده، جواب داد: پس من اولین آدمی خواهم بود که از عشق میمیرم.
.
.
.
کاش میشد بهش بگم اگر اونی بشه که نباید، شاید اولین آدمی که از عشق بمیره من باشم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها